دوشیزه ی آشوب

شعر شدنت آغاز درد است...

دوشیزه ی آشوب

شعر شدنت آغاز درد است...

راست...

***جز راست نباید گفت  

هر راست نشاید گفت.  

 

 

پ.ن: بیاموزمت کیمیایِ سعادت؟  

         زِ هم صحبتِ بد، جدایی! جدایی!  

پ.ن2: چرا عاقل کند کاری؟  

          که باز آرد پشیمانی؟  

پ.ن3: اون بیت بالا حاصل زندگی جمعیه. نتیجه ی اعتماد بیش از حد به همه ی آدما، میشه این. کار بسیار سختیه که پارادوکسش تو خود بیت هم پیداست.

نظرات 2 + ارسال نظر
هدهد پنج‌شنبه 18 اردیبهشت 1393 ساعت 20:47

روح سعدی شاد شاد شاد
ما هم که عاقلیم و گفته های به در رو می شنویم و می فهمیم

ما کسی رو در نمی بینیم که به دیوارش حرفی بزنیم.

امیرحسین پنج‌شنبه 18 اردیبهشت 1393 ساعت 08:46 http://be-hamin-sadegi.blog.ir

لعنت به این همه تناقضات روزمره

لعنت...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد