دوشیزه ی آشوب

شعر شدنت آغاز درد است...

دوشیزه ی آشوب

شعر شدنت آغاز درد است...

4...

چه خوبه با تو رفتن 

رفتن 

همیشه رفتن...

نظرات 3 + ارسال نظر
امیرحسین سه‌شنبه 20 اسفند 1392 ساعت 21:43 http://be-hamin-sadegi.blog.ir

برای خواب معصومانه ی عشق کمک کن بستری از گل بسازیم...

بسازیم...

هدهد دوشنبه 19 اسفند 1392 ساعت 11:46

با تو بودن و رفتن که برای من که زود می گذره گلم

و چه قد واسه من ناراحت کننده ست که دیدارامون کوتاهه عزیز.
خوبیش اینه که تندتند همو می بینیم که کوتاه بودنش خیلی دلتنگمون نکنه تو جدایی.

sara یکشنبه 18 اسفند 1392 ساعت 23:26

با کی؟کجا؟راستشو بگو؟بیت اخر شعر سفرت چیه؟منو با خودت ببر!


من با کسی قصدِ رفتن به جایی رو ندارم بو خودا!
ای بابا...
اگه بود باهم می رفتیم به قولِ ابی:
بریم اونجا
اونجا که دیگه
به تو دستِ
آفتاب نرسه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد