دوشیزه ی آشوب

شعر شدنت آغاز درد است...

دوشیزه ی آشوب

شعر شدنت آغاز درد است...

زیبا زیبا

زیبا زیبا زیبایی  

ای خورشید  

فردا تو را دوباره خواهم دید.  

***  

مانندِ من در شب ها  

می خوابی  

فردا بیرون می آیی  

می تابی  

***  

من می روم به صحرا  

با، بابا  

تو هم با ما می آیی  

به آنجا  

***  

وقتی ما، در صحراییم  

با مایی  

ما در پایین امّا تو  

بالایی!  

***  

تو می روی پُشتِ کوه  

تا فردا  

شاد و خندان برگردی  

پیشِ ما  

***  

زیبا زیبا زیبایی  

ای خورشید  

فردا تو را دوباره  

خواهم دید.  

 

پ.ن: از مجموعه ی "شعر و شکوفه ها"؛ برایِ کودکانِ سنینِ قبل از دبستان.

نظرات 3 + ارسال نظر
sara یکشنبه 22 دی 1392 ساعت 18:47

پاشو پاشو کوچولو از پنجره نگاه کن با چشمای قشنگت به منظره نگاه کن نگاه کن اون دور دورا پرنده ای می پرد شاید برای بلبل از گل خبر می برد. هر روز صبح هستی رو با این شعر از خواب بیدار میکنم.

تو رو خدا تا آخرش با هستی همین قدر مهربون و صمیمی باشید...
ما دخترا اشتباه زیاد می کنیم، ولی عاشق مامانمو و مهربونی و گذشتشیم...

خسروپور جمعه 20 دی 1392 ساعت 20:18 http://www.ghazalajin.blogfa.com/http://

به گذشته پیوندم داد.

کتابش رو برایِ نسلِ بعد، کنار گذاشتم.

هدی پنج‌شنبه 19 دی 1392 ساعت 19:59 http://manvakhodayeman.blogfa.com

سلام.
بخاطر راهنمایی های باارزشت و وقتی
که گذاشتی ممنونم..
امیدوارم بتونم بهترش کنم!
بااحترام

به خاطرِ اینکه مdای و سر می زنی ممنون. تو همه یِ اینا رو بهتر از من می دونی و قطعاً بهتر از من برایِ شعرات تصمیم می گیری.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد