شکنجه ی روانی شدن و بی صدا نابود شدن توسطّ زن یا شوهر و نبود هیچ گونه مجازاتِ کیفری!
تویِ کارهایِ انسان دوستانه شرکت کردن و در صحنه ی جنگ، محافظه کار بودن.
برایِ فرزند رؤیا بافتن و پرورشِ جانوری در خدمت تکنولوژی.
فرزندِ طلاق را همچون غدّه ی سرطانی دیدن.
آری گفتن به آنچه نباید.
تحتِ لوای آن کس بودن که نشاید.
عقاب بودن و مرغ وار زندگی کردن.
پشت قصرهایی با دیوارهایِ بلند، خونِ انسان هایِ دردمند را نوشیدن و سرمست شدن.
عشقبازی با جنازه ی عجوزه ها!
آرمانی اندیشیدن و بنده وار زیستن...
برایِ زندگی جمعی مان چگونه حکم می دهیم؟
فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره؛
و من یعمل مثقال ذره شرّا یره...