به هیچی فکر نمیکردید.و خدا میدونه که به هیچی فکر نمیکردید و فقط به یه دوربین زل زدید به یه دوربین که از همه ما یه تصویر توو حافظش داره و تنها امیدواریمون این باشه که نسوزونتش.
با اون مادر وسواسی که شما داری..داری از تمیزی برق میزنی.حتما داری به نوشتن فکر میکنی...
بله... البتّه! بهم هم خوب رسیدن! در عرضِ دو ماه شدم قدّ بچّه ی یه ساله... شایدم داشتم فک می کردم چرا آدمایی که من باید ازشون متنفّر باشم_ و نیستم_ از من متنفّرن؟!!!
شاید به این که اونی که ازت عکس گرفته داره چی کار می کنه و اون چیه تو دستش.
میدونی الان داشتم به چی فکر می کردم؟به این که تو اون تاریخ من نبودم.
ای کوچولویی که نبودی! من خودم به شخصه، مسخِ اون تحیّر و حزنِ چشمایِ خودمم. من نمی دونم، واقعاً نمی دونم چه طوری با دو ماه سن، انقد چشمام گویایِ احساساتِ شکل نگرفته م بوده؟!
من به نهایت شب فکر می کردم.
من هنوزم نمی دونم...
بچّه هم مبهوته، هم ناراحت!
به هیچی فکر نمیکردید.و خدا میدونه که به هیچی فکر نمیکردید و فقط به یه دوربین زل زدید به یه دوربین که از همه ما یه تصویر توو حافظش داره و تنها امیدواریمون این باشه که نسوزونتش.
اینم ممکنه!
خب الان این سوالو برای منم بوجود آوردی که تو داشتی به چی فکر می کردی؟!
به خودم!
با اون مادر وسواسی که شما داری..داری از تمیزی برق میزنی.حتما داری به نوشتن فکر میکنی...
بله...
البتّه!
بهم هم خوب رسیدن! در عرضِ دو ماه شدم قدّ بچّه ی یه ساله...
شایدم داشتم فک می کردم چرا آدمایی که من باید ازشون متنفّر باشم_ و نیستم_ از من متنفّرن؟!!!
سلام عزیزم ممنون که اومدی و وقت گذاشتی و منو خوندی و کامنت گذاشتی.منو میتونی به اسم وبم بلینکی و به منم بگو با چه اسمی بلینکمت.
دوستِ منتظر و مهربونم... منو به اسمِ وبم لینک کن.
من شما رو لینکیدم!
شاید به این که اونی که ازت عکس گرفته داره چی کار می کنه و اون چیه تو دستش.
میدونی الان داشتم به چی فکر می کردم؟به این که تو اون تاریخ من نبودم.
ای کوچولویی که نبودی! من خودم به شخصه، مسخِ اون تحیّر و حزنِ چشمایِ خودمم. من نمی دونم، واقعاً نمی دونم چه طوری با دو ماه سن، انقد چشمام گویایِ احساساتِ شکل نگرفته م بوده؟!
آخیییییییییی!عزیییییزم.
تو می دونی من به چی فک می کردم؟